رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

رهام کوچولو

...

1390/12/5 19:04
نویسنده : شیما
818 بازدید
اشتراک گذاری

رهام کوچولوی من یکی دو هفته ای هست که کلاسهای من شروع شده و مجبورم تورو یه روزایی تنها بذارم.این هفته دو روز پیش مامانی بودی و من رفتم کلاس.مثل اینکه پسر خوبی بودی و اذیت نکردی...

دیروز هم برای اولین بار سه ساعت با بابا تنها بودی و من دو سه بار زنگ زدم و حالتو پرسیدم... اولین باری بود که صدای قشنگتو از پشت تلفن میشنیدم و واسم خیلی جالب بود... این دفعه هم خدارو شکر اذیت نکردی فقط وقتی من اومدم کلی باهام حرف زدی که نمیدونم شکایت بود یا تعریف!!(البته قیافت که خیلی خوشحال بود و فکر کنم بهت خوش گذشته بود و کلی بغل بابا منزلگردی کرده بودی!!!)  تو یه مقاله خوندم پدرها وقتی با نی نی هاشون تنها هستن بازیهای جالب و خلاقانه ای باهاشون میکنن که وقتای دیگه اونارو انجام نمیدن!! فکر کنم تو هم از این بازی ها خوشت اومده بود...(البته خدا به خیر کنه این بازیهای خلاقانه ی پدرانه رو!!گاوچراندلقک)

خلاصه امیدوارم بقیه ی ترم رو هم  همکاری کنی تا درسام زود تموم شه عزیزم.

اینم یه عکس از این روزای رهام...

 

قربون اون چشمات برم منماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

زن عمو
5 اسفند 90 20:56
سلام به لپوی خودم پاشو مامان رو برسون دانشگاه خودت بیا خونه عمــــــو تا اون لپای نازت رو ببوسم و گاز بگیرم مامانت هم هر وقت دلش تنگ شد بهت سربزنه
عمه کوچولو
6 اسفند 90 8:13
از راه دور لپهای خوشگلتو می بوسم عزیز دلم اینقدر زود بزرگ نشو عید بیا طرف های ما تا بخوریمت
خاله رهام کوچولو
6 اسفند 90 8:22
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که زمان چقدر زود میگذره!
عمه مهتاب
7 اسفند 90 9:12
رهام: مامان جون شیما خوب شد که این عکسمو گذاشتی وگل نه میخواستم اعتلاض کنم که چلا وبلاگمو به لوز نمیتنی مده نیمیدونی من چقققققققققققدل طلفدال دالم بازم عکسای جدیدمو بذال تو وبلاگم میسی مامان عزیزم
سعیده
7 اسفند 90 22:25
ماشالله
عمه مهتاب
14 اسفند 90 22:55
رهام: بابایی جونم چلا پشتتو کلدی به طلفدالام خوبیت نداله بوخودا من به این خوس تیپی خوش جلی طلایی بلایی مامانی عزیزی و همه ی چیزای خوب حیفه طلفدالام بابای خوش تیپمو نبینن